اگر بخواهیم كه از میان عمدهترین نشانهها و نشانیهای موجود در فیلمهای مناسب و ویژهی كودكان و نوجوانان به نمونههایی دیگر نیز اشارهیی داشته باشیم، بیتردید چند نشانهی زیر را نباید از یاد ببریم:
- وفاداری به اصول كلی روانشناسی كودك در طرح مسایل رفتاری كودكان
- پرهیز از بهكارگیری زبان استعاری و پُرراز و رمز
- سادگی بیان و پرهیز از نمایش صحنهها و نماهای نمادین
- تأكید بر تخیل سازنده و مثبت، بهگونهیی كه نشانگر برآورده شدن آرزوهای پیشین كودكان باشد.
- برآورده شدن آرزوهای مثبت و انسانی خاصی كه در دنیای واقع، كمتر امكان تحقق خواهند داشت.
- استفادهی دقیق از نقش تخیل جانبخشِ كودكان در رویارویی با اشیا، درختان و دیگر ساختههای بیجان مصنوعی و عناصر طبیعی
- رعایت زمان مناسب و طول فیلمها با توجه به میزان قدرت تمركز كودكان
- بهكارگیری جاذبههای تصویری و دیداری - شنیداریِ مناسب (رنگ، نور، صدا، موسیقی و سایهروشنهای دلنواز در كنار جذابیتهایی چون خوشآوایی، هماهنگیهای شنیداری و موسیقایی، كلام متناسب و بهكارگیری آواهای طبیعی)
- ریشهیابی دقیق نابههنجاریهای رفتاری كودكان بر مبنای پژوهشهای تجربی و علمی برای داشتن فیلمهایی مناسب در عرصهی سینمای كودك شاید لازم باشد كه از طریق برنامهریزیهای دقیق، در سایهی نوعی همفكری و هماندیشی صمیمانه میان پدیدآورندگان ادبیات داستانی كودكان و نوجوانان و فیلمسازانی كه در عرصهی سینمای كودك فعالیت دارند، فضایی مناسب ایجاد كرد كه در نهایت برایند مجموعهی تلاشها به رونق، رشد و اعتلای سینمای كودك منجر شود.
شاید سادهانگارانه باشد كه فیلم كودك را به دلیل طرح داستانیِ ساده و غیرپیچیدهی آن، اثری ساده و غیرخلاقه به حساب آوریم.
سامان بخشیدن به سینمای كودك در دیار ما، بهراستی نیازمند عزم و ارادهیی ملی است. در چند سال اخیر، خانهی سینما (مجمع صنفهای مختلف سینمایی كشور) تلاش كرد تا با حضور فیلمسازانی كه در عرصهی سینمای كودك فعالیت دارند، یك صنف مستقل و تازهنفس را در كنار سایر اصناف سینمایی موجود در خانهی سینما فعال سازد، اما در عمل به توفیق چندانی دست نیافت!
شاید بتوان گفت كه در حال حاضر سینمای كودك، در ایران، متولی مشخصی ندارد و همین امر باعث شده است كه صاحبنظران و دارندگان طرحها و اندیشههای تازه برای فعالسازی این شاخه از فیلمسازی كشور، محل مراجعهی معینی نداشته باشند! تردیدی نیست كه ارتقای كیفی فیلمها در سینمای كودك نیز به آدمهایی متخصص و آشنا با این نوع سینما نیاز دارد.
تقویت جشنوارههای فیلم، از نوع جشنوارهی بینالمللی فیلمهای كودكان، به شرط آنكه در سطحی ملی و فراگیر انجام پذیرد، یكی از راههای مناسب رونق بخشیدن به بازار سینمای كودك خواهد بود.
تلویزیون - به عنوان سازمانی بیرقیب - باید در زمینهی انتخاب و خرید فیلمها و مجموعههای تلویزیونی ویژهی كودكان و نوجوانان، با وسواس و دقت نظر بیشتری اقدام نماید.
تماشای فیلمهایی كه از آنها رنگ و بوی نفرت، كینه، ترس و وحشت برخیزد، به هیچ روی به سود سینمای كودك نخواهد بود. سینمای كودك، با بدآموزیهای كلامی و تصویری بیگانه است.
تلویزیون نمیتواند - و نباید - به بهانهی گرمی بازار پررونق و عرضهی محصولات كارتونی و رایانهیی پرتنوع - كه رنگ و بویی كاملاً تجاری و غیرهنری دارند - از حمایت سینماگران صاحب اندیشه و خلاق سینمای كودك دست بر دارد.
پخش جذابترین آثار تلویزیونی خارجی و بیگانه با نشانههای قومی و فرهنگی ما، در حالی كه تنها با هدف سرگرمی و پر كردن اوقات فراغت ساخته میشوند و در آنها از پیامهای انسانی كمترین نشانهیی نمییابیم، نمیتواند توجیهی منطقی داشته باشد.
اكنون، در نخستین سالهای آغازین قرنی تازه، حتی وجود نویسندهیی پرآوازه همچون «جی. كی. رولینگ» - نویسندهی مجموعهی داستانهای پرفروش «هری پاتر» - نیز كه گویی رونق تازهیی به سینمای جهان بخشیده است، برای ما نمیتواند چندان دلخوشكننده باشد؛ بهویژه كه میدانیم با در نظر گرفتن ویژگیهای اساسی سینمای كودك، كمترین نشانههای لازم برای سینمایی سالم، مورد تأیید و مناسب دنیای بیغل و غش كودكان و نوجوانان را نمیتوان در این گونه آثار پیدا كرد.
بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند كه رواج بیحد و حصر فیلمهایی كه به اصطلاح «دربارهی كودكان» ساخته میشوند، به هیچ روی به سود سینمای كودك نیست.
شاید، در شرایطی مناسبتر بتوان زمینهی مساعدی برای فعالیت كودكان و نوجوانان فراهم آورد تا خودشان دست به تولید فیلمهایی بزنند كه مورد پسند همسن و سالانشان باشد.
بد نیست سالان آنان باشد. بد نیست كه برنامهریزان امور سینمایی، به این بخش از كار نیز در عرصهی سینمای كودك اهمیت دهند. كودكان دوست دارند كه در فیلمهایشان از همدلی آدمها، از دوستداشتنها و از تبدیل رؤیاهای شیرین به واقعیتهایی ملموس سخن به میان آورند.
آیا بهراستی زمان آن فرانرسیده است كه به كودكان و نوجوانان خلاق خود اعتماد كنیم و دست آنان را در عرصهی تولید فیلمهای تجربی باز بگذاریم؟
چرا باید فیلمسازانی كه در عرصهی سینمای حرفهیی و تجاری سلیقههایی گیشهپسند دارند، با ساختن فیلمهایی با ضربآهنگ كند و كشدار، كودكانِ ما را خسته كنند؟
ما به خوبی میدانیم كه كودكان از ماجراجویی بدشان نمیآید، اما وقتی در فضای فیلمهای ماجراجویانه از جذابیت و شیرینی نشانی نباشد، كودكان از پرماجراترین فیلمها خیلی زود دلزده میشوند. حتی باهوشترین كودكان نیز به دلیل شرایط جسمی، عاطفی و روحی خاص خود، پذیرای مباحث جدی و سنگین - مثلاً از نوع بحث و جدلهای فلسفی - نیستند.
به همین جهت سینماگران ما نمیتوانند به بهانهی رشد و پرورش فكری كودكان، در فیلمهایشان به مباحث فلسفی و حرفهایی كه درك و هضم آنها حتی برای بزرگسالان نیز دشوار است، بپردازند.
سینمای كودك وظیفهی گرما بخشیدن و شورآفرینی به قلب و روح كودكان را بر عهده دارد.
بیتردید فیلمسازانی در این عرصه به موفقیت نسبی دست خواهند یافت كه در آثارشان از گرمی، شور و نشاط بتوان نشانهیی یافت. كودكان از چنین آثاری بهراستی نیرو میگیرند و از تماشای فیلمهایی كه در آنها از رنگ، نور، نشاط و گرمی خبری نباشد، بهشدت دلزده میشوند.