حکومت اسلامی
حکومت اسلامی، حکومتی است که علاوه برآنکه همهی قوانین و مقررات اجرایی آن برگرفته از احکام اسلام است ، مجریان آن نیز مستقیماً از طرف خدا منصوبند یا به اذن خاص یا عام معصوم منصوب شدهاند.
پیشینه
موضوع حکومت اسلامی و ولایت فقیه از دیر زمان مورد بحث اندیشمندان و فقهای اسلامی بود است و شاید بتوان گفت زمان آن به دوران صدر اسلام بر میگردد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی این مساله بهطور جدی در سطح جهانی مورد توجه واقع شد و در این زمینه از طرف صاحب نظران بحثهای مدونی صورت گرفت.
ضرورت وجود حکومت
در برخی جوامع گذشته، از جمله سومر، بابِل و مصر حکومت جنبه الهی داشته است.
یکی از مسائل قابل بحث، در دورههای مختلف حیات علمی بشر، که از دیر باز مورد کنکاش و گفتگو قرار گرفته است، مساله نیاز جامعه به حکومت است.
← گرایشها
در این زمینه دو گرایش عمده و متضاد، وجود داشته است:
الف. گرایش گریز از دولت ، با این اعتقاد که جامعه انسانی نیاز به حکومت ندارد.
ب. گرایش طرفداری از وجود حکومت، با این اعتقاد که جامعه انسانی بدون حکومت نمیتواند پایدار بماند.
دولت گریزان، الزاما انسان را پاک سرشت میدانند، ولی طرفداران لزوم حکومت بعضا به طبیعت انسان بد بین میباشند.
← دلیل بر عدم لزوم دولت
طرفداران گرایش اول جهت اثبات مدعای خویش میتوانند به وجوه زیر استدلال کنند:
۱. تاریخچه حکومت در طول تاریخ بشر بیانگر این است که دولت و حکومت نه تنها انسان را به اهداف و مطلوباتش که همان سعادت است، نرسانده است، بلکه مشکل زا نیز بوده است.
۲. هر چند دولت (در این بخش حکومت و دولت معنای مترادف دارند که آن مجموعه نظام اداره کشور میباشد.) برای پاکی و تعالی انسان بوجود آمده است ولی وجود آن همواره عکس این مطلوب را نتیجه داده است، زیرا در طول تاریخ همواره مبنای حکومتها بر اساس زور بوده است و انسان در تحت فشار و زور مسخ شده هویت خود را از دست میدهد.
۳. وجود حکومت همواره منشا طبقاتی شدن جامعه و نیز موجب تضاد بین دولتمردان و مردم تحت حکومت آنان بوده است، چرا که دولتمردان در صدد حفظ منافع خود بوده در این راستا برای جلب آراء مردم همواره افراد همراه با خود را از امتیازات کافی بهره مند میکردهاند تا به آسانی به منافع خود دست یابند.
۴. انسان فطرتا پاک سرشت و سلیم النفس است، و فساد در جامعه ناشی از فشار و زور میباشد و از آنجایی که دولت معادل با زور و فشار است، اگر دولت و حکومتی وجود نداشته باشد، جامعه سالمی پدید خواهد آمد.
۵. حکومت یعنی حق تصرف در شئون دیگران و این خلاف اصل اولیه عقل است، چرا که هر انسانی آزاد و مستقل خلق شده و مالک شئون زندگی خود و صاحب اختیار آزادی اش میباشد، و کسی حق ندارد بدون اجازه در امور وی دخالت نماید، و الا و تعدی بشمار میآید.
← دلیل بر لزوم حکومت
در مقابل این گروه بر طبیعت انسان بد بین هستند میگویند:
الف: تعدی و تجاوز به حقوق انسانها رد جوامع بشری، واقعیتی است انکار ناپذیر که از خود محوری افرادی سرچشمه میگیرد، بنابراین باید با زور، مردم را تعدیل کرد و در نتیجه دولت نه تنها لازم است که، باید قوی نیز باشد.
ب: انسان باید واقعیتگرا باشد نه آرمانگرا، واقعیت خارجی بیانگر این است که با وجود حکومت و بودن زور و فشار این همه تجاوز و خیانت به همنوع صورت گرفته است، حال اگر انسان یک سره آزاده ورها گردد، به نابودی نسل انسان منجر خواهد شد و ظلم و جنایت به مراتب بیشتر و بدتر از وضع کنونی میگردد.