عدهای بر این باور هستند که رسمالخط فارسی، به دلیل پیوستگی حروف در تشکیل کلمه، مشکلاتی را در خواندن و فهمیدن مطالب ایجاد کرده و به همین دلیل در پی آن هستند که با ابداع فونتهای جدید - که مبتنی بر جدانویسی حروف است - این مشکل را حل کنند.
از جمله این افراد، داریوش مختاری نویسنده کتاب «جنبش فونت دارا» است که در آن 15 فونت فارسی و سه فونت لاتین را پیشنهاد داده. این گرافیست و مجسمهساز دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است و در بسیاری از نمایشگاههای نقاشی، گرافیک و مجسمهسازی داخل و خارج از ایران از جمله در کشورهای ژاپن، ایتالیا، چک، لهستان، بلغارستان و سوئد شرکت داشته است. از جمله آثار او در زمینه حجمهای شهری میتوان به مجسمه نام حضرت علی در بزرگراه امام علی و کلمات «خدا»، «انسان» و «عاشق» در ایستگاه مترو هفتم تیر اشاره کرد. آنچه در پی میآید گفتوگو با وی در مورد کتاب «جنبش فونت دارا» است.
شما در «جنبش فونت دارا» 15 فونت فارسی ابداع کردهاید که هر کلمه را با حروف جدا جدا – و نه پیوسته– در معرض مخاطب میگذارد. چه ضرورتی شما را به نوشتن این کتاب واداشت؟
من از دوران دبیرستان خط کار میکردم. یعنی در نامهنگاریهایی که با دوستانم انجام میدادم، ضمن نامهنگاری، کلید نامه را هم برای دوستانم میفرستادم و از این طریق با آنها نامهنگاری میکردم. در آن دوران چون هنر نخوانده بودم، اصول و قواعدی برای خطی که ابداع کرده بودم نداشتم و شناخت و آموزشی ندیده بودم که بدانم با چه اصول و قواعدی آن را شکل بدهم. از روی احساس درونی خط را دنبال میکردم.
تا اینکه وارد دانشگاه شدم و در رشته هنر درس خواندم و با هنر آشنا شدم و یکمرتبه به خطهای قبلی فلاشبک زده و شروع کردم به طراحی، ولی این بار با شناخت. هنگامی که هنر میخواندم با مشکل دیگری مواجه شدم و آن مشکل این بود که با نرمافزار آشنایی نداشتم و نمیدانستم چگونه این خطوط را به فونت تبدیل کنم. سالها گذشت و این خطوط در صندوقچه من باقی ماند تا اینکه سه سال قبل بود که یکی از دوستانم به من یک نرمافزار فونت معرفی کرد. من چون در صندوقچهام همه خطهای پیشین را داشتم، در 15 روز تعطیلات نوروز خطهایم را با فونت تعریف کردم و به این صورت به صورت فونت، قابل اجرا شدند. البته در آن فونتها ضعفهای اندکی هم وجود داشت که همین اواخر پیداشان کردم.
یعنی تغییر فونت برای شما کاملا شخصی بوده است و نه به خاطر مشکلاتی که رسمالخط امروز فارسی دارد!
بله. کاملا شخصی بود، اما به این معنی نیست که فونتهای فارسی مشکلی ندارند. فونت فارسی مشکلات زیادی دارد و بعضی از مشکلات آن را هم دانشجویان گرافیک تا حدی برطرف کردهاند. با آمدن فونت «ترافیک» یکی از مشکلات خط فارسی که ضخامت و نازکی آن بود برطرف شد.
فونت ترافیک چه ویژگیهایی دارد؟
ضخامت حروف از ابتدا تا انتها در آن همسان و یکنواخت است. این خط باعث میشود شما در خواندن آن از فاصله دور دچار اشتباه نشوید، برخلاف خط نستعلیق که لزوما باید از نزدیک خوانده شود.
گویا طبق نظرات خودتان در فونت ترافیک تغییراتی هم دادهاید!
بله. من در این خط بر اساس قاعده منفردنویسی حروف تغییراتی دادم که طبق آن تغییرات، کلمه با حروف جدا از هم شکل میگیرد.
چه ضرورتی دارد که حروف از هم جدا نوشته شوند؟
جدانویسی به شما این امکان را میدهد که مانور بصریتان بیشتر شود. وقتی حروف کلمه سر هم میشود قابلیت آسانخوانی آن کمتر میشود.
خط پهلوی هم مبتنی بر همین جدانویسی بود اما رسمالخط عربی که بر پیوستهنویسی حروف استوار بود جای آن را گرفت. چرا اینطور شد؟
من در مورد خط پهلوی بسیار کار کردهام. این خط هفت بیجارتر از خط فارسی امروز است و اصلا زیبایی ندارد. قاعدهاش هم بسیار پیچیده است. این خط تابع هیچ قواعدی نیست. به همین دلیل است که آن را خط خوبی نمیدانم. البته اگر ایرانشناسان، زبانشناسان و خطشناسان این حرف را از من بشنوند، کلهام را خواهند کند.
یعنی چون تابع قاعده نبود ادامه پیدا نکرد یا چون قاعدهاش دشوار و پیچیده بود؟
قاعده دارد. اما قاعدهاش خیلی مشکل است. قاعده این خط مرده، روان و سلیس نیست که بخواهیم دوباره آن را زنده کنیم. چیدمان آن در صفحه نازیباست.
پس زیباییشناسی هم یکی از دلایل عدم ادامه آن است؟
به نظر من بیشتر به علت همان قواعد مشکلش از صحنه خارج شد، برخلاف خط میخی که قاعده زیبایی دارد.
ابوریحان هم با رسمالخط عربی مشکل داشت. نقد او به عربینویسی عبارات ایرانی چه بود؟
وقتی خط پهلوی کنار میرود خط کوفی جای آن را میگیرد. یعنی از قرون چهار و پنج به این طرف برخی خطوط باب میشوند، مثل خط نسخ. تغییر از خط کوفی به نسخ خود یک انقلاب است. یکی از ایرادهایی که ابوریحان میگیرد آن است که میگوید ما در خطمان برخی صداها و آواها را داریم که در خط عربی معادل ندارد، مثل «ژ» و «پ». در خط عربی یکسری حروف بود که خودشان میتوانستند تشخیص بدهند و ما نمیتوانستیم. مشکل دیگر حروفی بود که ما داشتیم اما خط عربی برای آن حروف شکل نداشت. ایرادی که ابوریحان به خط عربی میگرفت همینها بود.
و امروز شما در خطنویسی امروز فارسی مشکلات زیادی میبینید. این ضعفها کدامند؟
ضعفهای فونت فارسی در دو بخش خلاصه میشوند؛ در بخش ادبی و در بخش بصری. در بخش بصری یکی از ضعفهای فونت فارسی نقطههای آن است. چون خط ما از خط عربی گرفته شده است و یکسری از صداهایی که در خط ما وجود دارد در عربی وجود ندارد. در این جا مشکلمان را با عربی جبران کردیم. مثلا روی حرف «ر» سه نقطه گذاشتیم و آن را به «ژ» تبدیل کردیم. این نقطهها مشکلات بصری ایجاد میکند. و از جمله مشکلاتی که در بخش ادبی وجود دارد، حروفی متعدد هستند که یک با صدای یکسان خوانده میشوند؛ مثل س و ص و ث که همگی «س» خوانده میشوند.
طبیعی است که تغییر فونت مشکلات عمدهای در پی خواهد داشت. از جمله اینکه مجبور میشویم آثار کهن را بازنویسی کنیم. در بخش آموزش و غیره هم مشکلاتی پیدا خواهد شد. تکلیف اینها چه میشود؟
بهترین الگو در این زمینه کشور ترکیه است. موقعی که آتاتورک رسمالخط لاتین را آورد، این ماجرا یک شبه اتفاق نیفتاد، بلکه پروسهای طی شد، چون رسمالخط عثمانی هم بر خطنویسی عربی استوار بود. در ترکیه جدید هیچکس نمیتواند سنگ قبرهایی را که مربوط به قبل از آتاتورک بود بخواند. به هر حال هر تغییری معضلات خود را دارد و این معضلات اجتنابناپذیر هستند.
بپردازیم به کتابتان. چرا اسم کتاب را جنبش فونت دارا گذاشتید؟
از اسم خودم گرفتهام. دارا همان داریوش است.
شما از نقطهگذاری و منقوط بودن حروف به عنوان ضعف یاد میکنید اما در بعضی از فونتهای کتابتان، نهتنها نقطه هست بلکه آن نقطه زیر حرف قرار گرفته. مثلا زیر حرف آشنای «ر» نقطه گذاشتهاید و یک حرف دیگر خوانده میشود. درباره این چه میگویید؟
در فونت دارا تلاش من این بود که جا پای خط نسخ بگذارم و شباهتهای خیلی زیادی به خط نسخ داشته باشم. تغییر فاحش در این فونتها در حرف «ر» است. اما اینکه شما گفتید مشکل نیست.
یادگیری این خط 10 دقیقه هم طول نمیکشد. برای تغییر خط یک مرتبه نمیشود بنیان همه چیز را عوض کرد، گرچه در این کتاب هم فونتهایی وجود دارد که من بنیان همه چیز را کندم و عوض کردم.
چه ویژگیهایی دارند که یادگیری آن را سریع و راحت میکند؟
یکی از ویژگیهاشان این است که منفرد و منفک هستند. دومین ویژگی خوانایی آنهاست. یعنی خوانایی آنها راحتتر است. البته راحتخواندن به معنی این نیست که در اولین مواجهه بتوان بهسرعت آنها را خواند. 1400 سال طول کشیده تا بتوانیم خط نسخ را راحت بخوانیم و بنویسیم. بنابراین قرار نیست این راحتخوانی الان اتفاق بیفتد بلکه نیازمند زمان است.
فونت چه میزان در جذب مخاطب اثر دارد؟
خیلی زیاد. وقتی جمله و کلمه در پوسترهای تایپوگرافی به کار میرود فونت بسیار مهم میشود. چون اینجا باید سریع اطلاعات را به بیننده منتقل کرد. مثلا شما ببینید یک لیبل در معرفی یک کفش چقدر اثرگذار است و اگر این لیبل به صورت نوشته باشد تاثیرش بیشتر خواهد بود.
خودتان از مجموعه فونتهایی که در کتابتان آوردهاید کدام را کار اتر میدانید؟
فونت آزاد. چون از همه شکیلتر و خواناتر است.
آیا شما ضعفهایی را که در فونت فارسی دیدهاید، در فونت آزاد برطرف کردهاید؟
بله، تقریبا. البته جنبههای ادبی را نه بلکه مشکلات جنبههای بصری را برطرف کردهام.
پس معتقدید خط فارسی قابلیت اصلاح شدن دارد؟
بله. خط فارسی این قابلیت را دارد که اصلاح شود. تمام تلاشم آن بوده که به خواننده القا کنم فونت آزاد همان فونت فارسی است. من در فونت آزاد از دو چیز بهره گرفتهام؛ یکی خط نسخ و دیگری خط کوفی بنایی و با ادغام آنها این فونت را طراحی کردهام.
منبع: به نقل از سایت مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی