شرایط طوری بود که بچهها مجبور بودند خودشان غذا تهیه کنند.
من نه به نشانه اعتراض بلکه برای اینکه غذایی بخورم یک منقل بازی را انداختم (با خنده) و کباب پختم که به مذاق خیلیها خوش نیامد. ما هم گفتیم باشد! اما شاید 10 شب ما املت خوردیم. به جایی رسیده بودیم که عدسپلو برایمان آرزو شده بود. اما خدا را شکر بچهها تحمل کردند و نشان دادند به عشق کشورشان هر سختی را تحمل میکنند. در کل قضیه کباب درست کردن من با نیت اعتراض نبود بلکه برای سیر کردن شکم خودم بود. من یک کشتیگیر سنگین وزن هستم و تغذیه اساس کار من است. در واقع تغذیه، تمرین و استراحت هر سه برای من به یک اندازه اهمیت دارند. وقتی هفت، هشت شب املت خوردم، دیدم بدنم جواب نمیدهد. از طرفی چون زیر وزن بودم نیاز داشتم تغذیه خوبی داشته باشم اما متاسفانه شرایط فدراسیون به گونهای بود که در اردوها غذا کمیاب و نادر بود!
*تبعیض میان کشتی آزاد و فرنگی واقعا وجود دارد؟ رسول خادم همهی کارهای کشتی فرنگی را به اهالی این رشته سپرده و قاعدتا نباید مسئول امور و کمبودهای فرنگی باشد.
الان مدیر تیمهای ملی ما رسول خادم است. شاید آقای خادم در بحث تبعیض دخیل نبود و یک کاری بود که از طرف سرپرست تیم صورت گرفت و کمک شده بود اما بچهها در آن مقطع زمانی احساس کردند تبعیض صورت گرفته است که آقای خادم بلافاصله این قضیه را جمع کرد. همچنین آقای قاسمی نیز لطف کرد بچههای فرنگی را تحت پوشش قرار داد. فکر میکنم آقای خادم در ختم به خیر شدن این موضوع خیلی نقش داشت.
اما بالاخره آقای خادم مدیر تیمهای ملی ما است و انسان هم دو دست دارد. نمیشود به یکی برسد و آن یکی را رها کند. اما خب، خدا را شکر خیلی زود موضوع ختم به خیر شد و قضیه کش پیدا نکرد. با این وجود بحث مالی برای بچهها مهم نبود و تنها احساس کردند یک تبعیضی صورت میگیرد که مدیریت نیز خیلی زود قضیه را جمع کرد.
*شاید کمبودهایی که فدراسیون دارد را رسول خادم در حیطهای خارج از وظایفش جبران میکند. به نظرت وی فراتر از مدیریت فنیاش، به حل مشکلات نمیپردازد؟
دقیقا همینطور است. رسول خادم دارد کاری فراتر از حد مدیریتی خود برای کشتی انجام میدهد. اما حقیقت این است که او این نقش را قبول کرده، در واقع من یا یک سمتی را قبول نمیکنم یا اگر قبول کردم پای همه چیز میایستم. روزهای آخر هم آقا رسول خسته بود و خرج خود را جدا کرد. فشار هم روی تیم آزاد زیاد بود اما زمانی که این مشکل به وجود آمد، سریع دست به کار شد و قضیه را جمع کرد. در واقع این روزها همه چیز در فدراسیون کشتی به آقای خادم ختم میشود و ما نیز مجبوریم برای حل هر مشکلی پیش آقا رسول برویم.
*فکر نمیکنید بهتر است وزارت ورزش سریع دست به کار شود و یک سروسامانی به اوضاع فدراسیون کشتی بدهد؟
دقیقا همینطور است. آقای وزیر قبل از مسابقات جهانی به اردوی تیم ملی آمد و از لحاظ روحی بچهها را شارژ کرد. او از مشکلات کشتی آگاه است و شرایط غذایی و امکانات تیم را دید که ما حتی دستگاهی نداریم که اگر رباط پا آسیب دید وزنه بزنیم تا تقویت شود. خود وزیر خیلی ورزش دوست است و دوست دارد مشکلات را حل کند. قولهای مساعدی هم داده که امیدوارم به قولهای خود عمل کند تا مثل وزیر قبلی قولهایش نیمه تمام باقی نماند.
*اگر کشتی نبود امیر علیاکبری چه کار میکرد؟
قبل از اینکه به کشتی بیایم، خیلی خوب درس میخواندم. کشتی من را خراب کرد (با خنده) با اینکه در محرومترین مناطق تهران بزرگ شدم اما درسم خوب بود. اما بعد از اینکه پایم به باشگاه باز شد علاقهام به درس 50 – 50 شد بعد به 10 – 90 به سمت کشتی تبدیل شد. در آخر هم صددرصد علاقهام کشتی شد و درسم تعطیل شد. اما انشاءالله این ترم که کارشناسیام تمام شود از ترم بعد تحصیل در کارشناسی ارشد را شروع میکنم. تا الان نیز تربیت بدنی خواندهام اما برای ارشد در مدیریت تحصیل خواهم کرد.
*بیشتر قهرمانهای ما از مناطق محروم هستند. شاید اگر آن باشگاه که در حرفهایت گفتی باز نمیشد، علیاکبری هم بیرون نمیآمد؟
آن باشگاهی که افتتاح شد یک باشگاه خصوصی بود. یک زیرزمین 70 متری با سه تا ستون و یک تشک برزنت که نیم ساعت ایستادن در آنجا خودش یک هنری بود. کسانی میتوانند شرایط سخت را تحمل کنند که در شرایط سخت بزرگ شدهاند. در مناطق بالاشهر تهران ما بهترین امکانات را داریم اما آیا آنها نیز میتوانند شرایط سخت را تحمل کنند؟ صددرصد نمیتوانند. در واقع اگر در مناطق محروم تهران و شهرستانها بیایند امکانات قابل قبول ورزشی بسازند شک نکنید قهرمانهای ما در تمام رشتهها 50 برابر موجودی حال حاضر خواهد بود بنابراین باید به صورت عمده یک کار زیربنایی انجام دهند و استعدادیابی کنند اما در اردوی تیم ملی یک دستگاه برای جلو پا وجود ندارد، چه برسد ایجاد امکانات و محلهها و شهرستانها.
از سوی دیگر متاسفانه دارند ورزش را خصوصی میکنند و خصوصیسازی یعنی درآمدزایی از ورزش که این موضوع باعث نابودی ورزش قهرمانی میشود، چون برای کسی که باشگاه دارد قهرمان شدن یا نشدن دیگر مهم نیست. برایشان این اهمیت دارد که شاگرد بیشتری داشته باشد و پول بیشتری بگیرند و این برای کسانی که بضاعت نداشته اما استعداد دارند یعنی سم. یعنی نابودی تمام استعدادها.
*در دوران ورزشیات، ورزشکاری دیدهای که میتوانسته قهرمان شود اما محو شده است؟
بله، خیلی ، آنقدر استعدادها و قهرمانهایی بودهاند که به خاطر شرایط مالی، زندگی و جامعه هرز رفتهاند. در واقع موجودی حال حاضر ما شاید یک دهم موجودی واقعی ورزش ایران است. متاسفانه قهرمانهای بزرگ مدیریت نشدند. برای نمونه سامان طهماسبی دو مدال بزرگسالان جهان داشت و قهرمان آسیا بود. در واقع او یک نخبه ورزشی محسوب میشود اما به او رسیدگی نکردند. دریغ از یک استخدام و یک کار ساده. تا این که مجبور شد برای امرار معاش به این تن بدهد که برای کشور دیگری کشتی بگیرد، در حالی که چندین سال برای سامان طهماسبی زحمت کشیده شده و از بیتالمال برایش هزینه کردند اما وقتی وضعیت را به جایی میرسانند که مجبور میشود ایران را ترک کند، یعنی ضرر به کشور خودمان یعنی هدر دادن بیتالمال.
* خیلی از ورزشکاران را میشناسیم که در حال حاضر یا معتاد شدهاند یا در زندان هستند؟
خود من چندین و چند سال در خدمت کشتی بودهام و کاری به جز کشتی گرفتن بلد نیستم. حتی نمیتوانم یک پیچ باز کنم. وقتی کشتیام تمام شود در سن 28، 29 سالگی با یک بدن خسته و آسیب دیده و یک ذهن خسته وارد جامعه میشوم. میبینم هیچی به هیچی و رسیدگی نمیکنند. ناخودآگاه این بدن قوی و ذهن خسته ورزشکاران را به جایی میکشاند که استحقاق و لیاقتش را ندارند. وقتی یک ورزشکار دوران ورزش حرفهایاش تمام میشود مثل این میماند که بازنشسته شده. البته کسی که بازنشسته میشود تسهیلاتی دارد اما برای یک قهرمان، تازه طرد شدنها شروع میشود و خیلی چیزها را نیز از دست میدهد که این موضوع باعث میشود به راههایی کشیده شود که واقعا حیف است.
*فکر میکنی وظیفه وزارت جدید ورزش چقدر سنگین است؟ هم میتوانند خدمت کنند یا شاید هم وظیفهشان را انجام ندهند، خیانت کردهاند
همینطور است، فکر میکنم وزیر ورزش تمام فکر و ذکر خود را باید بر روی جمع کردن استعدادها بگذارد و طوری کار شود که هم افتخاری برای ایران باشد و هم استعدادها هرز نروند. البته این وزیری که ما در خانه کشتی دیدیم خیلی ورزش دوست بود و اطلاعات قوی هم داشت. همچنین مشاورانش هم ورزشی هستند.
* سال آینده بازیهای آسیایی و مسابقات جهانی پشت سر هم است. مدال هر دو را میخواهی؟
این را الان از شما میشنوم. البته صددرصد هر دو مدال را میخواهم. هر قهرمانی دوست دارد تمام مدالها را بگیرد. شرایط من نیز به گونهای است که وزن کم نمیکنم و سنگینوزنها بعد از هر مسابقه خیلی زود بدنهایشان برمیگردد. فکر نمیکنم مشکلی داشته باشم. فاصله مسابقات برای من فرقی نمیکند فقط باید از قبل از لحاظ ذهنی خودمان را آماده کنیم تا به گونهای مبارزه کنیم که هر دو مدال را بگیریم. اما در وزنهای دیگر باید دو تیم آماده شود، چون سبک وزن باید وزن کم بکند و خودش داستانی دارد. در کل مجموعهای که هستند و میخواهند کار کنند باید طوری برنامهریزی کنند که کشتی همانند سالهای گذشته بتواند در هر دو رقابت موفق باشد. بنویسید اگر بین جهانی و بازیهای آسیایی حتی فقط یک روز فاصله باشد، باز هم میخواهم در هر دو جا قهرمان شوم.
*بعد از بوداپست چقدر جایزه گرفتی؟
متاسفانه جوایز ما را ندادند. منتظریم ببینیم آقای وزیر چه تدابیری میاندیشد. من از سال 2010 طلب دارم. امیدوارم آقای صالحیامیری شرایطی به وجود آورد بچهها از لحاظ روحی برای مسابقات جهانی و بازیهای آسیایی 2014 مشکل نداشته باشند.
*بزرگترین حقی که از تو خوردند بازیهای آسیایی گوانگجو بود، درست است؟
در آن برهه از زمان که 21 -22 ساله بودم و نیاز مالی و مدالی داشتم متاسفانه با تقسیم 20-30 هزار دلار میان داورها خیلی خوشگل حق من را پایمال کردند. خاطره خیلی تلخی بود. امیدوارم خدا کمکم کند تا این خاطره تلخ برای بازیهای 2014 از ذهنم پاک شود و بتوانم کلکسیون مدالهایم را یک کمی کاملتر کنم.
*راجع به کشتیات با رضا کایالپ بگو. خیلیها میگفتند چون لوپز نیست، کایالپ از ترکیه قهرمان است؟
در کشور خودمان نیز همه این حرف را میزدند. شاید بالای 90 درصد همه انتظار داشتند یک کشتی خوب با کایالپ بگیرم شاید ببرم یا شاید ببازم، اما خودم این تصور را نداشتم. من بعد از دو سال و خردهای که در مسابقات دانشجویان جهان روی تشک رفتم با آن شرایط گیجی، این کشتیگیر را شکست دادم اما داوری خیلی به او لطف کرد و اینکه خودم نیز خیلی اشتباه کردم. بعدا بیشتر از 100 بار این کشتی را دیدم و متوجه شدم اون گیجی و اینکه تمرکز نداشتم، باعث شد کایالپ پیروز شود و اگر یک مقدار خودم را جمع و جور کنم میتوانم او را شکست دهم. البته شاید در یونیورسیاد او را شکست میدادم کار در مسابقات جهانی برایم سخت میشد. آن باخت به نفع من شد.
در مسابقات جهانی بوداپست نیز رضا کایالپ خیلی خوب کار کرد و سه دقیقه اول کاملا کشتی من را خنثی کرد. بعد از زمان استراحت متوجه شدم 30-40 درصد افت کرده و شرایطش مثل اول نیست، چون که از لحاظ آمادگی بدنی از من خیلی پایینتر بود. البته کشتی من را خوانده بود که من تغییر تاکتیک دادم و از دور بهش حمله کردم که سه، چهار پوئن داد و شکست خورد.
*رضا کایالپ نماد کشتی ترکیه است، نه؟
بله. در حال حاضر ترکیه فقط یک کایالپ را دارد. اتفاق دیگری هم که رخ داده بود در پنج سال اخیر تمام کشتیگیران ایران را شکست داده بود و به نوعی گربه سیاه ایرانیها بود. حتی بعضی مواقع کشتیگیران ایرانی را تحقیر میکرد و از شکست آنها لذت میبرد. نمونهاش در جام جهانی تهران که وقتی کشتیگیر ایران جلوی او خوابید و مسابقه نداد، مثل پتکی بود که به سرم خورد. احساس حقارت کردم که در سنگینوزن یک پهلوانمان در خاک خودمان بخواهد جلوی یک حریف کشتی نگیرد. بنابراین برای مبارزه با کایالپ لحظهشماری میکردم تا غرور این کشتیگیر را بشکنم تا دیگر ایرانیها را تحقیر نکند. خدا را شکر میکنم این اتفاق افتاد و توانستم شکستش بدهم.
*ترس یک ذره هم به وجود امیر علیاکبری راه ندارد.
من جایی بزرگ شدم که ترس معنا ندارد. طوری زحمت میکشم که اصلا نترسم. بچههای آذربایجان وقتی در اردوی ترکیه بودند میگفتند کایالپ شاید نصف تو هم تمرین نمی کند. وقتی کسی نصف من تمرین نمیکند نباید این اجازه را بدهم که بیاید مقابل من پیروز شود. این تفکر باعث میشود ترس و استرس بریزد و بار روانی قشنگی میشود.
* دوست داری با لوپز کوبایی هم دست و پنجه نرم کنی؟
شکست دادن کشتیگیران بزرگ و اسمی آنقدر برایم لذتبخش است که به عشق آن میخوابم. یکی از آرزوهایم این است که لوپز کوبایی را شکست دهم. امسال نیز خیلی بر روی او کار کردم و اگر در مسابقات جهانی شرکت میکرد صددرصد کشتی خیلی قشنگی میشد. با این حال فرصتی به من داد بیشتر آماده شوم، چون امسال، اولین سالی است که من وارد 120 کیلوگرم شدهام و هنوز چگالی عضلانی من تکمیل نشده است. اما سال آینده شرایطم بهتر خواهد شد و اگر لوپز کوبایی هم بیاید کشتی قشنگی میشود. دوست دارم آن لحظه برسد که کشتی جانانهای با او بگیرم.
* پیغامی برای او نداری؟
پیغام میدهم که خیلی دوستش دارم. (باخنده) بیاید با جان و دل در خدمتش هستیم، نیاید هم به عنوان یک بزرگ کشتی واقعا دوستش دارم. لوپز هشت سال فینالیست بوده، دو طلای المپیک، چهار طلا و دو نقره جهان دارد. کشتیگیر بزرگی است اگر خداحافظی نکند و سال آینده باشد به عنوان یک رقیب دوست دارم با او کشتی بگیرم و امیدوارم این افتخار نصیبم شود و بتوانم شکستش دهم. اگر نیاید و خداحافظی کرده باشد به عنوان یک کشتیگیر سنگینوزن بزرگ واقعا دوستش دارم. خیلیها دوست دارند من با لوپز کشتی بگیرم. همانطور که میخواستند با کایالپ کشتی بگیرم. خودم هم دوست دارم با او کشتی بگیرم. البته احتمال میدهم سال بعد بیاید. شاید به دلیل سن بالا امسال استراحت کرده و در مسابقات سال آینده شرکت کند.
* برگردیم به مربی سازندهات. با این موضوع موافقی که ناصر نوربخش کشتیگیران زیادی را به تیم ملی تحویل داده است؟
- بله! 100 درصد . فکر میکنم در ایران هیچ کس مثل ناصر نوربخش شاگردانش قهرمان آسیا و جهان باشند، نداریم.
* در حال حاضر علت کنار ماندن او از تیمهای ملی چیست؟ آیا به انتقادات بیپروایش ربطی ندارد؟
- علت کنار ماندن ناصر نوربخش رک بودن و بیمهابا حرف زدنش است. اگر از او در کارهای بدنسازی و برنامه ریزی تمرینی استفاده کنند خیلی میتواند کمک کند. در واقع اگر باشد فکر کنم یک دگرگونی خوبی در بدنهای بچهها اتفاق بیافتد. درست است برنامههای تمرینیاش سخت است و همه از دست او فراری هستیم (با خنده) ، اما واقعا خیلی خوب میتواند بچهها را آماده کند.
* کدام مربیان باعث پیشرفت کشتی تو شدند و در کشتی تو تاثیر گذار بودند؟
- اولین نفر رضایی بود. من دست چپ و راستم را نیز پیش رضایی یاد گرفتم. در واقع کشتی را پیش او شروع کردم. وقتی به کشتی فرنگی رفتم بهروز حضرتی خیلی به من کمک کرد. به ویژه زمانی که 96 کیلوگرم بودم، چون خیلی از قابلیتهای بدنم را از دست داده بودم. چند تا اردو اجازه گرفتم و پیش او ایرادهای خاک کردن را برطرف کردم، چون آن زمان خاک کردن جزو فنهای اصلی کشتی محسوب میشد که این موضوع باعث شد در جام یادگار امام (ره) قهرمان شوم. بنابراین بعد از ناصر نوربخش، بهروز حضرتی در پیشرفت کشتیام خیلی خیلی به من کمک کرد. البته این دو نفر (نوربخش و حضرتی) 16-15 سال با هم کار میکنند که هر کدام یک قابلیتهایی دارند و بیادعا هم کار میکنند به طوری که الان اگر اسم آقا بهروز را هم نیاورم شاید ناراحت نشود، چون عشق به کشتی دارد و خالصانه کار میکند.
*صحبت پایانی؟
امیر علیاکبری از کشور آذربایجان برگشت تا برای وطنش کشتی بگیرد. در واقع او به عشق مردم کشتی میگیرد نه برای پول. علیاکبری از سال 2010 طلب دارد اما اگر در سالهای 2013 و 2014 و 2016 هم به او پول و جوایزش را هم ندهند باز هم با تمام وجود برای کشورش میجنگد. تمام افتخار علیاکبری این است که بتواند کاری کند تا مردم خوشحال شوند./ایسنا