کیهان فرهنگی: در مورد طرحهای گلچین و آجرکاری، بخصوص در مورد بنای مسجد جامع اصفهان که گویی مجموعهای از چندصدسال هنرمعماری را در دل خود جای داده است،توضیحاتی بفرمایید؟
زمرشیدی: مسجد جامع اصفهان قبلا آتشکده بوده است. و در طی ادوار مختلف اسلامی از جمله دورانهای آل کاکویه، آلبویه، آلزیار و به خصوص دوره شکوفایی سلجوقی، ما نهایت هنرهای آجری را در این مسجد و بناهای دیگر میبینیم.
بیش از 400 نوع طاقپوش در مسجد جامع اصفهان به کار رفته است. طاقهای کجاوه، عرقچین، ترکی، هندسی، کلمبو، و انواع و اقسام دیگر و دقیقاً در هر ترکیبی از قسمتهای عناصر این طاقها، نزدیک به یکصد نوع گلچین آجری در این بنا، انجام شده است.
کیهان فرهنگی: درمورد کاشیکاری چطور؟ چه پیشینهای داریم، و چه تأثیری بر معماری مناطق دیگر گذاشتهایم؟!
زمرشیدی: ما کاشی را از دوره هخامنشیان داریم. بیشتر مردان بالدار که در موزه ایران باستان (موزه ملی ایران) نگهداری میشود یا سربازهای جاودان ما، که در موزه لوور فرانسه نگهداری میشود، اینها کاشی است.
از دوره ساسانی و از کاخ نیشابور در فارس، ما تندیسهای مردان و زنان را داریم، که به اندازه 7 تا 9 میلیمتر سرامیک است و دقیقاً اینها تأثیر بر روی سرامیک اروپا گذاشته است.
ما دراین خصوص پیشتاز بودیم و در بسیاری کشورها اثر مستقیم گذاشتهایم.
ما دارای یک چنین ریشههای هنری بزرگ هستیم. درصدر اسلام، بناهای ما فاقد کاشیکاری، و غالبا خشتی بودهاند. مثلا در مسجد یزد که در 40 کیلومتری شهر قرارگرفته، ازطرح طاق پوشهای دوره ساسانی استفاده شدهاست.
این نمودهایی از دوره ساسانی و مربوط به قرن اول هجری است.
بعدها، ما درقرن سوم هجری، نباهای آجری را میبینیم. بناهایی مثل مقبره سلطان اسماعیل
سامانی که شاهکاری از هنر آجرکاری است. این بنا، ازسرپنجه هنرمندان خراسان بزرگ ایران شکل گرفته که معماران بزرگ دنیا، آن را اثری بیمانند میخوانند.
کیهان فرهنگی: نقوش اسلامی اصولا به دو شکل ارایه میشود، یکی در طاق و قوسها که دارای منحنی تودرتو و نقوش هندسی اعجاببرانگیز هستند و دیگر خطوط درهم پیچیده که گویا ریشه گیاهان درهم پیچیده را شکل میدهند، لطفا در حصوص این نقوش و گرافیک آنها توضیح بفرمایید؟
در دوره سلجوقی، هنر کاشیکاری رشد میکند. سپس در دوره ایلخانی، و درمسجد جامع ورامین کاشی معرق را میبینیم. در سر و گلدستههای مسجد اشترخان اصفهان، مقرنس کاشی و آجر و خط معقلی را میبینیم. و در زیر گنبد مسجد کبیر یزد، که آن هم از دوره صدر اسلام است، در دوره ایلخانی و بعدهم دوره تیموری، ما کاشیهای بسیار پرنقش و نگار را میبینیم. درمجموع کاشی، در دوره تیموری، سرآمد هنرهای معرق درنماسازیها میشود.
واقعا معماری دوره تیموری یک شالوده و یک اساسسازی درتمام صنوف معماری است.
ما گنبد بلند پیازی شکل «قبر امیر» را در سمرقند میبینیم که به شکل بسیار مطلوبی با پیچش فتیله کاشی تا نوک گنبد گشیده شدهاست که ساخته دست استاد محمد اصفهانی و با زیباییهای خاص در آنجا شکل عمیق پیداکردهاست که نقوش گیاهی در آن زمان واقعا ریشه میگیرد.
درشهر سبز کاخ سفید «عشرتکده تیمور، ما نقوش بسیار جالب از کاشی معرق را میبینیم که توسط استاد یوسف تبریزی و با امضای ایشان کار شدهاست که افتخاری برای ایران به حساب میآید.
درمسجد بیبی خانم (عیال تیمور) ما نقوش بسیار جالب گیاهی را شاهد هستیم.
درمسجد فیروزه اسلام، کبود یزد و بخصوص بزرگ موزه معماری دنیا، مسجد بیهمتای گوهرشاد و بسیاری دیگر، نهایت زیبایی نقوش کاشی کاریهای معرق را ملاحظه میکنیم.
در دوره صفویه، آن زمانی که شمشیر بین دولت عثمانی و دولت صفویه کنار گذاشته میشود، هنر رشد میکند و از هر جهت شکوفا میشود.
درمجموع، نقوش اسلیمی و خطایی در کاشیکاریهای ایران و گچبریها، به بهترین شکل ممکن به وجود میآید.
این را من به طور تفصیل از یکدیگر باز کردم که آن ریشههای آجری چه بوده و این ریشههای گیاهی کدام.
کیهان فرهنگی: یکی دیگر از ویژگیهایی که معماری اسلامی و به ویژه مساجد دارا هستند، آرامش خاصی است که زیرطاق و قوسهای فیروزهای رنگ به انسان دست میدهد. آقای دکتر، چه رمز و رازی دراین کار نهفته است؟!آیا مربوط به شیوه معماری است یا مربوط به فضای حاکم براین محیط؟!
رمزشیدی: درهردوتای آن است ما مساجدی که داریم مساجد چهار ایوانی، مهیل ستونی و یا شبستانی هستند. به هرصورت اگر چهل ستونی هستند، پوششهای طاقی به گونهای انجام شدهاست که به صورت قوسهای پاتوپا فضاها زیادی انجام میشود و طاقپوشها به صورت مطلوب انجام شده و همه براین عقیده بودند که مساجد شبستانی گسترگی و چشمنوازی خاصی دارد و ارتباطات فضاها خیلی خوب به همدیگر منتقل میشود و درضمن، کاشی و نقوش کاشی و به خصوص گره هندسی و نقوش اسپیلی و خطایی، پیچکهای افشانی چیزهایی هستند که واقعا در سرشت وجود ایرانی نهفته هستند و خلاقیتهای زیادی در شاخههای متعدد به وجود آورده که در جای جای مسجدسازی و بخصوص در شبستانها به طرق مختلف اجزا شکل گرفتهاست و به همه جای کشورهای اسلامی دنیا کشیده میشود.
این است که درآن شیوههای آجر و خصوصا آیات شریفه قرآن و درمواردی اسامی، و نامهای خداوندی ائمهاطهار و بزرگان، صفای باطنی به انسان دست میدهد که ناخودآگاه انسان را جذب میکند و نه تنها مسلمین، بلکه قلب و روح انسانهای آگاه و غیرمسلم را نیز به تفسیر باطل میکشاند.
کیهان فرهنگی: درخصوص هندسه معماری و نوری، که از بالای گنبد به درون بناهای مسجد میتابد و ارتباطی که با جهانبینی اسلامی پیدا میکند، توضیح بفرمایید.
زمرشیدی: شما چشمانتان را ببندید، و با خلوص نیت و با خلوص دل، با خدای خود، راز عبادت بندگی، ونماز عشق به سوی دوست را در بیقراری دل داشته باشید. به خود خدا قسم که شما یک نقطه نور را در خودتان حس میکنید من این حقیقت را دیدهام.
درجایی که یک نور ملایم و طیف نوری باشد مثل مسجد حاج حسین نصیر ملک در شیراز، از زبان دل معشوق و روح او به سوی قبله آمال و آرزوها و در مجموع به ملکوت اعلا کشانده میشود و در محدودیت این نور ملایم وجود آدمی از هرسو به جانب خالق یکتا رهنمون میگردد. تا جایی که انسان از محراب راز و نیاز و عبادت، از خودبیخود میشود. آنجاست که انسان خود را سبکبال و رستاخیز وی میبیند. این چنین مکانها، در مساجد ما فراوانند. شبستان دارالشفاء مسجد جامع اصفهان- شبستان زمستانی مسجد عتیق قزوین و...
کیهان فرهنگی: در هنر، اصولا فردیت خلاق هنرمند، نقش مهمی درکیفیت اثر ارایه میدهد. فردیت خلاق هنرمند معمار تا بدانجا میرسد که بناها و حتی مساجد، گاه به نام هنرمند معمار خوانده میشود نقش چیست؟
زمرشیدی: آن جایی که پروفسور اشمیت درهمین سالهای بعد از انقلاب و درحالی که هیات ایرانی او را همراهی میکردند، در میدان 81 هزار مترمربع زیر سطح میدان نقش جهان اصفهان، در مقابل بزرگ موزه هنری
دنیا، مسجد بیهمتای شیخ لطفالله میایستاد. آن پوشش بسیار خوش فرم شبدری گنبد، آن نقوش بندهای اسلیمی از ترنجها و نیمترنجها، و سرترنجها بر زمینه کرم ناب آن سنگ خاقانی که پیش آمده است به عنوان قرنیز که آب بر بدنه کاشی نریزد و کتیبه خط بیهمتای ثلثنویس جهان اسلام علیرضای عباسی دوره صفویه و قالبسازیهای 16 گانه معرق که زمینههای بندهای اسلیمی خالی شده و دقیقا با یک طیف نوری، نور به قسمتهای داخلی شبستان کشیده میشود.
در مسجد امام اصفهان که 54 متر تا نوک گنبد و 22 متر قطر گنبد که دومین گنبد ایران است
مدیرکرسی استاد معماری اسلامی رومی در اروپا، زانو میزند و هایهای گریه میکند و میگوید اینها را دست انسان نساخته است. ایشان میگوید: من محقق هستم، تحقیق کردم، میدانم قرآن ذکر میکند الجن و النس.
اینها را دست جن ساخته، انسان نمیتواند این گل را، این پیچ را، این طاووس را، این خط را، این آیه را، این چنین شگرف از زیبایی رنگها بسازد که باید به او گفت: خیر آقای پروفسور اشمیت، اینها را دستان بنایان و کاشیگران، کاشیکاران و معماران و طراحان، کتیبهنویسان و خوشنویس ایرانی با کد یبین و عرق جبین و قوت و نان جوین، آن چنان آفریدند، که بر تارک معماری جهان میدرخشد.
کیهان فرهنگی: بفرمایید تأثیر معماری اروپا از ایران تا چه اندازه است؟
زمرشیدی: اگر شما به معماری و پوششهای کلیساها نگاه کنید، دقیقاً کارهای رسمیبندی و کاربندی ما است که آنها طاقبندی میگویند و این کاربندیهای ما درجایجای کشورهای اروپا اثر گذاشته است. مسجد قرطبه در اسپانیا را ببینید، 580 ستون دارد که تعدادی از اینها به صورت مربع و مستطیل و آجری است. بسیاری از ستونهای این مسجد سنگی و طاقپوشهای انجام شده در آنجا مایههای اروپایی به خود گرفته، اما ریشههای ایرانی دارد. درهر صورت در تمام طاقپوشهای کلیساها، نمودهای رسمیبندیهای ایرانی را به وضوح میتوان دید. البته معماری اروپا در برخی از کاخهای دوره قاجاریه، بیاثر نبوده اما در مورد آثار قدیمی ما هرگز جایی نداشته است.
آخرین باری که به مشهد، رفتم، صبح برای زیارت، به حرم رفتم.
هوا هم سرد بود. در ایوان شمالی مسجد گوهرشاد که متصل به بارگاه امام رضا(ع) است. روبه روی ایوان مقصوره، نشستم و گلدستهها را تماشا میکردم. گلدستهها را کج میدیدم، گفتم خدایا مگر ممکن است. آمدم کناره ایوان، که خط شاقول است، لم دادم مثل دوربین، دیدم گلدسته ازنبش ایوان، که از پایین به صورت مدون اتصال به بنا است کج است. هرکاری کردم دیدم کج است. یکی دو نفر را صدا کردم، گفتند کج است. گفتم، الله اکبر، این را چه طوری ساختند؟!
فردای آن روز، پسر حاج جواد تقوایی که استاد من بودند را آوردم . دوربین تئودولیت هم آوردم، دم درگرفتند، گفتیم امانت اینجا باشد. آمدیم یک سیمانکار بنایی از بناها گرفتیم،یک پاره آجر بستم به کمرش بستم و وزنه را رها کردم وقتی
نگاه کردند، گفتم آقای حاج حسین، شما متر را بگذار به الله، عقب و جلو کردیم، دیدیم 75 سانتیمتر از بالا به پایین این دو ساقه گنبد از شیر باز شده است. تمام کتیبهها به همین صورت ساخته شده و رفته بالا. خط بیهمتای محقق یایسنقر میرزا خوش نویس دوره تیموری که نواده تیمور است.زینت بخش نبش ایوان، با همان حالت کج، رفته بالا و برگشته به پائین شما ببینند، چه تکنیک خاصی به کار گرفتهاند. دقیقاً من در اسپانیا کاخ «الحمر» را دیدم. معماری که آن را ساخته، ایرانی بوده و واقعاً مقرنس فوقالعادهای که معماران اروپا است این را شاخص میدانند ولی باید بیایند ببیند که درآن ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد، انتهای مقرنسبندی تخته به تخته 31، که در هیچ کجای جهان اسلام، چنین اجرایی به این شگرفی انجام شده وجود ندارد. دقیقاً یک حالت سه بعدی است که هرکجای مسجد شما نگاه میکنید.آن را درمقابل چشم میبینند. سروته سازی ایوان، باز نشدن ایوان درناحیه بالا سبب دید سه بعدی مقرنس بندی شده است (الله اکبر) با ایمانی که به خدا و ائمه اطهار داشتند، آثاری را آفریدند که به کره ارض تعلق دارد.
کیهان فرهنگی: در خصوص تکنیک سازهها و تاثیرپذیری معماران ایرانی از پدیدههای هستی، چه توصیحی میفرمایید؟!
زمرشیدی: اگر گیاه خشخاش را یک برش بزنید و نگاه کنید، میبینید که قدرت خدا درون این تیغههاست که به پوسته کوزه وصل است و باعث میشود دربرابر بادهای شدیدی که درخراسان میوزد. و بخصوص بادهای سه ماهه سیستان و بلوچستان، خرد نشود. همین تیغهها، سبب نگهداری آن میشود.
معمار مسلمان از این خلقت بزرگ خداوند استفاده کرده، این گنبدها را ساخته است.
پوشش صندوقچهای گنبد سلطانیه که دقیقاً 70 متر ستونهای زیر ساقه گنبد است، از آنجا شروع میشود و میآید بالا تا یک مترو نیم، سپس دو پوسته درقسمتهای میانی با تیغههایی به هم وصل میشود و در نیزه وختم گنبد به دو آجر میرسد.
این شیوه اجرای گنبدسازی، خصوصاً فرم بسیار زیبای هندسی آن، دقیقاً بر روی ساختار گنبد کلیسای سانتاماریا دلفوره در فلورانس اثر مستقیم دارد و آن نوع ساختمانسازی گنبد کلیسا، بر روی تمام گنبد کلیساهای اروپا حاکم است. در واقع آنها از ما اقتباس کردهاند.
کیهان فرهنگی: درمیان اجزاء، عناصر ساختار، معماری، رنگ بندی، ترکیب بندی و همه ابعاد این مساجد و این بناها، یک هماهنگی، یک نظم، و یک وحدت قابل مشاهده است که بیارتباط با توحید نیست، لطفاً دراین خصوص توضیح بفرمایید.
زمرشیدی: وقتی درمسجد امام، و در زیر گنبد خانه میایستیم، درمرکزیت گنبد خانه، یک سنگ سیاه دربین سنگهای سفید قرار دارد که هرگاه منادی، صدای الله اکبر
سرمیدهد، 17مرتبه، و درمواردی 21مرتبه، ما پژواک صوت را میشنویم.
اگر امروز بتوانیم اصفهان را از سرو صدا، و ساختمان سازیهای ناهنجار ساکت کنیم، دقیقاً صدا به انتهای صحن مسجد میرسد.
این مسجد، روی خواص هندسی ساخته شدهاست. درجای جای این مسجد، و مدرسه بیهمتای دوره صفویه، 50 هزار مترمربع کاشی ناب هفت رنگ به کار رفتهاست.
با تمام این عظمت، بازهم «مسجد شیخلطف الله» مورد توجه بزرگ معماران، هنرمندان و اندیشمندان جهان است.
آن سردر مقرنس بسیار جالب، کاربندیهای کاشی هفت رنگ با پیچشی که معمار درنهایت استادی به راهرو، دادهاست و دقیقا با زوایایی که به وجود آورده، وارد شبستان شده، و درمقابل محراب، با استادی خاص که به کار بسته درجهت رسیدن به قبله، شکل دادهاست.
ابعاد شبستان درمسجد شیخ لطفالله 24متر در 24متر است. شبستان اختصاصی شاه و پدرزن شاه و خصوصا شیخ لطفالله، از آن کاخ عالیقاپو، و از زیر نقد میخورده و میآمده بالا برای عبادت دراین مسجد.
خط بیهمتای ثلث ناب استاد محمدباقر که در جوانی، هم معمار بوده و هم بنا، هم نقاش، هم مهندس و هم خطاط، دقیقا با دوکتیبه خط علی رضا عباسی در زیر و بالای پنجره معرق از خط ثلث باهم به رقابت نشستهاند.
گلهای پیچک و اشعاری که شیخ بهایی درمدح 14 معصوم به فارسی و عربی سروده، دنیایی ازهنر به وجود آوردهاست.
تلفیق رنگهای کاشی، آمیزش رنگها و خانواده رنگها، با همبستگی، همنشینی، و همخوانی رنگها، پیوند خاص دارد و اثر بیهمتایی دراین مسجد خدایی به وجود آوردهاست.
گلهای شاهعباسی، پیچکها و گلهای افشان، دنیایی از هنر کاشی معرق دراین مسجد را شکل دادهاست که به جلالیت خود خدا قسم که در ذره ذرههای کاشیکاری آن، وحدانیت خدا را آدم حس میکند.
کیهان فرهنگی: جناب دکتر، شما شاگرد بنا بودهاید، به استادکاری و استادی دانشگاه هم رسیدهاید، یعنی هم شاگرد بودهاید و هم درعمل و در دانشگاه، شاگردان زیادی داشتهاید، بفرمایید استاد باید برتر باشد یا شاگرد؟!
زمرشیدی: اگر به یزد سفر کنید و مسجد کبیر یزد را ببینید، به گلدستهها توجه نشان دهید، خواهید دید که گلدسته سمت راست قطورتر و گلدسته سمت چپ یک مقدار لاغرتر است. آن کار شاگرد است، و این کار استاد.
درآن روزگار، استاد و شاگرد با یکدیگر مسابقه میدهند و بعد که تمام میشود، داوری میکنند.
اساتید میآیند، اول گلدسته ساخت استاد را نگاه میکنند، با پیچش پله به بالا میروند، میبینند گلدسته خوش فرمی ساخته شدهاست، نقوش آن هم بسیار مطلوب است.
سپس گلدسته شاگرد را میبینند که همانند گلدسته استاد است، اما نماسازیها و ریزهکاریهای دیگر هم در آن به کار رفتهاست.
وقتی حرکت میکنند، نگاه پیچش، راه پله به سمت بالا میرود. وقتی به محل و جایگاه موذن نگاه میکنند، میبینند که یک سوراخ دیگر وجود دارد. میخواهند برگردند، که شاگرد میگوید:
«از آن سوراخ و مسیر دیگر باید پایین برویم.»
مسیری که دقیقا راه پله، با پیچ دیگری ساخته شدبود، وقتی داور گلدسته را نگاه میکند، میبیند که گلدسته دارای دوراه پله است.
دراین لحظه استاد میآید لب ایوان میایستد و میگوید: «زندگی تمام شد.»
درحالی که شاگرد باید از ما سر باشد و مسلما دنبالهرو، و تکاملدهنده کار استاد باشد. آقای دکتر خاکی و سایر دوستان کار ما را ادامه خواهندداد و کارهای بزرگی انجام دادهاند.
این نوع گلدسته سازی مسجد کبیر یزد، درتمام دنیا همتا ندارد.
درهرصورت اینها با ایمان به این کارها را کردهاند که واقعا دردنیا درخشش خاص دارد و نام ایران عزیز را پرآوازه کردهاست.
شیوههای بینهایت مطلوب و اجرای قدسی این آثار، در ایمان سازندگان آن است که این چنین دلهای مشتاق را به خود جذب و جلب میکند.
این مسجد، روی خواص هندسی ساخته شدهاست. درجای جای این مسجد، و مدرسه بیهمتای دوره صفویه، 50 هزار مترمربع کاشی ناب هفت رنگ به کار رفتهاست.
با تمام این عظمت، بازهم «مسجد شیخلطف الله» مورد توجه بزرگ معماران، هنرمندان و اندیشمندان جهان است.
آن سردر مقرنس بسیار جالب، کاربندیهای کاشی هفت رنگ با پیچشی که معمار درنهایت استادی به راهرو، دادهاست و دقیقا با زوایایی که به وجود آورده، وارد شبستان شده، و درمقابل محراب، با استادی خاص که به کار بسته درجهت رسیدن به قبله، شکل دادهاست.
ابعاد شبستان درمسجد شیخ لطفالله 24متر در 24متر است. شبستان اختصاصی شاه و پدرزن شاه و خصوصا شیخ لطفالله، از آن کاخ عالیقاپو، و از زیر نقد میخورده و میآمده بالا برای عبادت دراین مسجد.
خط بیهمتای ثلث ناب استاد محمدباقر که در جوانی، هم معمار بوده و هم بنا، هم نقاش، هم مهندس و هم خطاط، دقیقا با دوکتیبه خط علی رضا عباسی در زیر و بالای پنجره معرق از خط ثلث باهم به رقابت نشستهاند.
گلهای پیچک و اشعاری که شیخ بهایی درمدح 14 معصوم به فارسی و عربی سروده، دنیایی ازهنر به وجود آوردهاست.
تلفیق رنگهای کاشی، آمیزش رنگها و خانواده رنگها، با همبستگی، همنشینی، و همخوانی رنگها، پیوند خاص دارد و اثر بیهمتایی دراین مسجد خدایی به وجود آوردهاست.
گلهای شاهعباسی، پیچکها و گلهای افشان، دنیایی از هنر کاشی معرق دراین مسجد را شکل دادهاست که به جلالیت خود خدا قسم که در ذره ذرههای کاشیکاری آن، وحدانیت خدا را آدم حس میکند.
کیهان فرهنگی: جناب دکتر، شما شاگرد بنا بودهاید، به استادکاری و استادی دانشگاه هم رسیدهاید، یعنی هم شاگرد بودهاید و هم درعمل و در دانشگاه، شاگردان زیادی داشتهاید، بفرمایید استاد باید برتر باشد یا شاگرد؟!
زمرشیدی: اگر به یزد سفر کنید و مسجد کبیر یزد را ببینید، به گلدستهها توجه نشان دهید، خواهید دید که گلدسته سمت راست قطورتر و گلدسته سمت چپ یک مقدار لاغرتر است. آن کار شاگرد است، و این کار استاد.
درآن روزگار، استاد و شاگرد با یکدیگر مسابقه میدهند و بعد که تمام میشود، داوری میکنند.
اساتید میآیند، اول گلدسته ساخت استاد را نگاه میکنند، با پیچش پله به بالا میروند، میبینند گلدسته خوش فرمی ساخته شدهاست، نقوش آن هم بسیار مطلوب است.
سپس گلدسته شاگرد را میبینند که همانند گلدسته استاد است، اما نماسازیها و ریزهکاریهای دیگر هم در آن به کار رفتهاست.
وقتی حرکت میکنند، نگاه پیچش، راه پله به سمت بالا میرود. وقتی به محل و جایگاه موذن نگاه میکنند، میبینند که یک سوراخ دیگر وجود دارد. میخواهند برگردند، که شاگرد میگوید:
«از آن سوراخ و مسیر دیگر باید پایین برویم.»
مسیری که دقیقا راه پله، با پیچ دیگری ساخته شدبود، وقتی داور گلدسته را نگاه میکند، میبیند که گلدسته دارای دوراه پله است.
دراین لحظه استاد میآید لب ایوان میایستد و میگوید: «زندگی تمام شد.»
درحالی که شاگرد باید از ما سر باشد و مسلما دنبالهرو، و تکاملدهنده کار استاد باشد. آقای دکتر خاکی و سایر دوستان کار ما را ادامه خواهندداد و کارهای بزرگی انجام دادهاند.
این نوع گلدسته سازی مسجد کبیر یزد، درتمام دنیا همتا ندارد.
درهرصورت اینها با ایمان به این کارها را کردهاند که واقعا دردنیا درخشش خاص دارد و نام ایران عزیز را پرآوازه کردهاست.
شیوههای بینهایت مطلوب و اجرای قدسی این آثار، در ایمان سازندگان آن است که این چنین دلهای مشتاق را به خود جذب و جلب میکند.
کیهان فرهنگی: آقای دکتر شما، یک مسیری جدا از مسیر متداول رفتهاید و کار را از عمل شروع کرده، به علم رسیدهاید و باز به عمل بازگشتهاید. این رفت و برگشت، خیلی تجربهها به شما داده که دیگر اساتید از آن محرومند لطفاً بفرمایید شیوههایی که امروز در دانشگاهها تدریس میشود، یعنی بدون پشتوانههای عملی، آیا مشکلساز نخواهد بود؟
زمرشیدی: اینها مربوط به وزارت علوم تحقیقات و فناوری است، چون عمران ازمعماری جدا نیست معماری هم از عمران جدا نیست.
حداقل کاری که میتوان کرد، این است که برای رشتههای عمران و معماری کارگاههای سنتی به وجود بیاورند تا هنرهای سنتی، به خصوص کاشی معرق و این موارد، در آنجا عملاً تدریس شود.
باید دانست همانطور که یک مهندس عمران یا معمار که فارغالتحصیل میشود و طرح یک مدرسه یا یک خانه را میدهد، باید بتواند طرح یک مسجد را هم بدهد.
وقتی طرح مسجد را داد، به مسایل زیادی، از نظر ساختار سازهای، نماسازی و... نیاز دارد.
البته وزارت کار هم باید برای تربیت استادکار ماهر در زمینههای کاشیکاری، آجرکاریهای ایرانی، آینهکاری، گچبری و موارد مشابه دیگر، اقدام کند.
چنین روشی میتواند هم از نظر تئوری و هم از نظر عملی، پشتوانهای برای میراث فرهنگی باشد، زیرا چنین بناهایی با اصالت ایرانی در مملکت ساخته خواهد شد.
انشاءالله تعالی
منبع: کیهان فرهنگی،مرداد 1383