عجز معاویه از پاسخگویی
از امام باقر ـ علیهالسّلام ـ منقول است كه :
«ابوالأصفر»پادشاه روم نامهای به معاویه(علیه الهاویه) نوشت و مسائلی را از او سوال كرد و در آخر نامه نوشت : «اگر تو واقعاً سزاوار خلافت هستی و خود را جانشین پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ میدانی، جواب این مسائل را برای ما بنویس .»
پس از آنكه نامه به دست معاویه رسید، هر چه درباره سؤالها دقت كرد خود را در جواب دادن عاجز دید و لذا طبق معمول یكی از شامیان رانزد علی ـ علیهالسّلام ـ فرستاد تا بطور محرمانه، از ناحیه حضرت ـ علیهالسّلام ـ به جواب مسائل مطلع شود، آنگاه بنام خود همان جوابهارا برای پادشاه روم بفرستد.
مرد شامی به حضور علی ـ علیهالسّلام ـ آمد و سؤالهای خود رامطرح كرد .
حضرت ـ علیهالسّلام ـ فرمودند: «از فرزندان من از«حسن» یا«حسین» یا«محمد حنفیّه» از هر كدام كه می خواهی سؤالات را بپرس.»
مرد شامی در میان آن سه آقا زاده، امام حسن مجتبی ـ علیهالسّلام ـ را كه در آن وقت نوجوان بود انتخاب كرد و سؤالهای خود را به این ترتیب به عرض رساند:
- بین حق و باطل چقدر فاصله است؟
- بین آسمان و زمین چه مقدار مفارقت است؟
- بین مشرق و مغرب چه قدر فاصله است؟
- آن چشمهای كه ارواح مشركان درآن ساكنند كدام است؟
- چشمهای را كه ارواح مؤمنان در كنار آن جمع میشوند چه نام دارد؟»
- آن ده چیزی كه هر كدام بر دیگری سختتراند كداماند؟
امام حسن ـ علیهالسّلام ـ فرمودند:
فاصله بین حق و باطل چهار انگشت است یعنی آنچه به چشم دیدی حق و آنچه به گوش شنیدی (نوعاً ) باطل و دروغ است .
فاصله بین زمین و آسمان به اندازه آه مظلوم و دید چشم است.
فاصله بین مغرب و مشرق به اندازه مسیر یك روز خورشید است. (یكبار طلوع و غروب خورشید ).
چشمهای كه ارواح مشركان درآن جمع میشوند«برهوت» نام دارد.
چشمهای كه مركز تجمع ارواح مؤمنان است «سلمی» نام دارد.
اما آن ده چیزی كه هر كدام از دیگری سختترند به این ترتیباند: سنگ از همه جمادات سختتر است؛ آهن از سنگ سخت است چون آن را میشكند؛ آتش از آهن سختتر است چون آن را نرم میكند؛ آب از آتش سختتر است چون آنرا خاموش میكند، ابر از آب سختتر است چون آنراحمل و نقل میكند؛ باد از ابر سختتر است چون آنرا حركت میدهد؛ از باد سختتر فرشتهای است كه آنرا حركت میدهد؛ از آن فرشته سختتر ملك الموت (عزرائیل) است كه آن فرشته را میمیراند؛ از ملك الموت سختتر، مرگی است كه او را میمیراند، از آن مرگ سختتر، امر خداوند است كه مرگ را میمیراند.»
مرد شامی در همان لحظه گفت :«شهادت میدهم و اقرار میكنم كه تو فرزند رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ هستی و پدرت علی ـ علیهالسّلام ـ به خلافت و مقام اولاالامری از معاویه بهتر است؛»
سپس این جوابها را ضبط كرد و به نزد معاویه برد.
معاویه همین پاسخها را بنام خود برای پادشاه روم،«ابوالاصفر» فرستاد.
ابو الأصفر برای معاویه نوشت: «به غیر كلام و جواب خود تكلّم نكن، این جوابها از معدن نبوت و منبع رسالت صادر شده است.»[1]
________________________________________
[1] .اقتباس از منتخب التواریخ ص896.