کی و چطور به نجوم علاقه‌مند شدید؟
 
سوم دبیرستان که بودم با کتاب‌های ایزاک آسیموف این علاقه آغاز شد. کتابی درباره‌ی خورشید بود که بسیار دوستش داشتم. یادم می‌آید سال 1365 پدر و مادرم برای عید تقویمی خریدند که ابتدای آن مطالبی درباره‌ی خورشید داشت. آن‌ها این مطالب را برایم می‌خواندند و علاوه بر این‌که برای من جالب بود، خودشان هم بسیار هیجان‌زده می‌شدند. پس از آن هم کتاب‌های نجومی می‌خریدم و به نجوم و جغرافیا علاقه‌مند شدم. اوایل دبیرستان که بودم ماهنامه‌ی نجوم منتشر شد. ماهنامه‌ی نجوم می‌خریدم و خودم آن‌را سالنامه می‌کردم. سال چهارم دبیرستان دبیر فیزیک‌امان، آقای خُردی، خیلی با هیجان تدریس می‌کرد. مخصوصاً به بخش‌های ترازهای اتمی و فیزیک کوانتومی علاقه‌مند بودم. همان سال تصمیم گرفتم فیزیک بخوانم و هنگام انتخاب رشته فقط 14 انتخاب داشتم که همه فیزیک بودند.
 
 
خانواده‌تان با انتخاب این رشته مخالفتی نکردند؟
 
کمی نگران بودند اما مخالفت نکردند. چون پدرم استاد دانشگاه بود، پیش از انتخاب، به دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران رفتم و با یک استاد رشته‌ی مکانیک و دکتر توسلی، استاد فیزیک، صحبت کردم.
 
 
از ابتدا برای این‌که در نجوم ادامه‌ی تحصیل بدهید رشته‌ی فیزیک را انتخاب کردید؟
 
من نجوم را در ذهن داشتم اما فضای دانشگاه نجومی نبود. هرچند که در دانشگاه گروه نجوم آماتوری بود و با بچه‌های گروه دوست بودم اما فضای کلی نجومی نبود. در آن زمان دکتر صمیمی مدیر آزمایشگاه تابش کیهانی بود و می‌خواستند آشکارساز چرنکوف بسازند. این آشکارسازها، تانک‌های آب بزرگی‌ برای آشکار کردن الکترون یا میون‌اند. هنگامی که ذره‌ای وارد محیطی می‌شود که در آن محیط سرعتش از سرعت نور بیشتر است، از خود فوتون منتشر می‌کند. در خلأ هیچ سرعتی بالاتر از سرعت نور نیست اما در محیطی با ضریب شکست بیشتر از یک، سرعت ذره می‌تواند بیشتر باشد. اگر بتوانیم با آشکارسازهایی مانند فوتومولتی‌پِلِیِر نور را ببینیم پس می‌توانیم به وجود ذره پی ببریم و برخی مشخصات آن‌را، مانند انرژی‌اش، بررسی کنیم.
 
 
چطور شد که زمینه‌ی کارتان را به کیهان شناسی تغییر دادید؟
 
دانشگاهم عوض شد! البته واقعیت این است که به ذرات کیهانی علاقه‌مند نبودم و کیهان‌شناسی را بیشتر دوست داشتم.زمانی که برای دوره‌ی کارشناسی ارشد وارد دانشگاه علم و صنعت شدم توانستم کیهان‌شناسی را دنبال کنم.. آن زمان دکتر شجاعی آن جا کار  می‌کردند. دکتر راهوار را هم از قبل می‌شناختم و می‌دانستم که به فرانسه رفته و با پروژه‌ی اِروس همکاری کرده است. وقتی دکتر شجاعی از دانشگاه رفتند، من هنوز پرسش‌هایی در کیهان‌شناسی داشتم که از دکتر راهوار می‌پرسیدم. از ایشان خواستم موضوعی هم برای پروژه‌ی کارشناسی ارشد به من معرفی کنند. اتفاقاً دکتر راهوار مسئله‌ای در زمینه‌ی بررسی اثر لِنزینگ (همگرایی گرانشی) در سیاه‌چاله‌ای چرخان داشتند که به من به عنوان پروژه دادند. موضوع این بود که اگر یک منبع نور داشته باشیم و سیاه‌چاله‌ای در امتداد خط دید شما بین ناظر و منبع وجود داشته باشد، این سیاه‌چاله می‌تواند اثر همگرایی گرانشی داشته باشد.
 
 
منبع: ماهنامه نجوم، گفتگو از: فاطمه عظيم‌ لو
دریافت کد : توجه : شما میتوانید با تغییر مقادیر width و height در کد فوق عرض و ارتفاع دلخواه خود را تنظیم کنید.
نظر شما :
captcha
نظرات بینندگان
انتشار یافته : 1
پوریا  | ۱۳۹۲ شنبه ۱۱ خرداد
0
0
پاسخ
آیا در محیط با ضریب شکست بالاتر از یک ،سرعت ذره می تواند بالاتر از نور باشد؟
برای من مطلب تازه وعجیب است. لطفا توضیح دهید
captcha