پایان هفته گذشته در قاهره جمعی از علمای اهل سنت و وهابی در همایشی با عنوان "موضع علمای اسلامی درباره مسئله سوریه" شرکت کردند، از جمله مشهورترین افرادی که در این همایش شرکت کردند، شیخ یوسف القرضاوی رئیس اتحادیه علمای مسلمان در قطر، محمد العریفی مفتی هتاک ریاض و حسن الشافعی مشاور شیخ الازهر بودند.
در این همایش قرضاوی با ادعای اینکه سربازان ارتش سوریه با فتوای او از این ارتش جدا شدند، خواستار ایجاد کاروانی از علمای جهان اسلام برای کسانی شد که او آنها را انقلابیون سوری می‌خواند و حتی از حرکت عده‌ای از این علما در طول هفته جاری به سمت سوریه خبر داد.
همچنین در پایان این همایش بیانیه‌ای۱۱ بندی که شامل بندهایی ض دوحدت بود منتشر شد از جمله آن اینکه ایران و حزب الله را به جنگ با مسلمانان متهم کرده و خواستار تحریم ایران شد و خواستار تشکیل کمیته‌ای از علمای بلاد اسلامی برای دیدار با رهبران جهان و ترغیب‌شان به حمایت از آنچه این بیانیه انقلاب سوریه خوانده شد.
در این رابطه با "مسعود اسداللهی " کارشناس و تحلیل گر مسائل خاورمیانه گفتگویی انجام داده ایم.
تعدادی از علمای اهل سنت و وهابی از کشور های مختلف در قاهره جمع شدند و آنها در این نشست خواستار تحریم ایران و کالاهای ایرانی شدند تحلیل شما در این زمینه چیست؟
در این نشست فقط علمای وهابی حضور نداشتند بلکه افرادی نظیر قرضاوی که مدعی است وهابی نیست هم حضور داشت، ولی متأسفانه ما می بینیم که اینها هم در بحران فعلی سوریه تحت تأثیر وهابیت قرار گرفته اند و این نوع علما که باید از دیدگاه وهابیت جلوگیری کنند می بینیم که خودشان تحت تأثیر آنها به افراط گرایی گرایش پیدا کرده اند متأسفانه در طول شش دهه که از عمر رژیم صهیونیستی می گذرد ما شاهد نبودیم که این علما دور هم جمع شوند و فتوای جهاد علیه رژیم صهیونیستی صادر کنند یا اینکه کالاهای رژیم صهیونیستی را تحریم کنند یا اینکه از مسلمانان جهان بخواهند که خودشان را به فلسطین برسانند و علیه صهیونیست ها جهاد کنند ولی متأسفانه می بینیم که در این خصوص در رابطه با بحث سوریه دور هم جمع شدند و چنین فتواهای تأسف باری را صادر کردند.
صدور این فتواها نشان دهنده چیست؟
این نشان می دهد که متأسفانه آنها هم از کوته فکری و جهل رنج می برند و هم اینکه عده ای انها را تحریک می کنند و به صورت عمده این علما از اینکه باید علمای مستقلی باشند تحت تأثیر حکام کشورهای خودشان این فتواها را صادر می کنند. اکنون کاملا مشخص شده است که آقای قرضاوی در واقع جزء آن دسته ای است که ما اسمشان را "وعاظ السلاطین" می گذاریم یعنی شیخی است که در خدمت امیر قطر است و بر اساس سیاست های امیر قطر موضع گیری می کند. علمای وهابی هم که مواضع شان کاملا مشخص است یعنی با توجه به سیاست های عربستان سعودی در سوریه، این علما هم خودشان دچار انحراف فکری شده اند و هم اینکه در راستای سیاست های دولت عربستان این مواضع را اتخاذ می کنند. اگر دولت عربستان در این موقعیت نمی خواست چنین مواضعی را داشته باشد این علما جرأت نمی کردند بر خلاف نظر پادشاه عربستان یا امیر قطر چنین مواضعی را بگیرند.
همچنین این مسئله نشان می دهد که یک نوع اتحاد نامقدس بین سلاطین، امرا و شیوخ با علما برای انحراف مسیر مبارزات علیه رژیم صهیونیستی ایجاد شده است و این مسئله برای انحراف افکار عمومی از رژیم صهیونیستی به سمت سوریه است سوریه ای که اکنون مشخص شده که بیشتر مردم آن خواهان باقی ماندن دولت کنونی هستند و آمریکایی ها و دیگران اعتراف می کنند که عملکرد مخالفین نظام سوریه بسیار نفرت انگیز و وحشیانه است و به همین خاطر حتی بخش عمده ای از مخالفین نظام سوریه هم نظرشان عوض شده است و ترجیح می دهند که نظام کنونی باقی بماند و این نیروهای مخالف سر کاری نیایند، اما این مسئله هم باعث نشده که این علمای به اصطلاح جاهل و دچار افکار ارتجاعی و عقب مانده به خود بیایند و بنابراین چنین اجلاسی را در قاهره تشکیل دادند و آن را به سمت ایران و حزب الله نشانه بردند و این علما با این تصمیمات خود می خواهند شکست خود و گروههای افراطی را به ایران و حزب الله نسبت دهند در حالیکه علت اصلی این شکست ها عدم وجود پایگاه مردمی برای مخالفین نظام بشار اسد در سوریه است.
اینگونه اقدامات و تصمیمات علمای وهابی بیشتر به نفع چه کسانی است؟
در درجه اول خدمت آنها به اسرائیل است چون هرنوع انحراف از مبارزه با اسرائیل به سمت و سوی اهداف دیگر بزرگترین خدمت به رژیم صهیونیستی است برای همین صهیونیست ها از این نظر خوشحال هستند. در درجه دوم کشور های غربی از این مسئله سود می برند چون هر نوع اختلافی در جهان اسلام زمینه را برای نفوذ و دخالت بیش از پیش کشور های غربی آماده می کند و با توجه به سیاست "تفرقه بیانداز و حکومت کن" قطعا این مسئله به نفع آن کشور ها خواهد بود و از طرف دیگر هم این نوع فتواها به رشد افکار افراطی و عقب مانده و افکار تکفیری کمک خواهد کرد.
مرسی روابط خود با سوریه را قطع کرده است تحلیل شما از این مسئله چیست آیا این تصمیم ارتباطی با این نشست دارد؟
یک سالی که از دوران حکومت مرسی می گذرد وی تصمیات متناقص زیادی گرفته است و نشان داده که تحت تأثیر اطرافیان و تحت تأثیر حوادث تصمیم گیری می کند بدون اینکه سیاست درستی داشته باشد، بارها شده که تصمیمات خود را عوض کرده و حتی تصمیماتی گرفته و برعکس آن عمل کرده بخاطر اینکه بسیاری از تصمیمات غیر منطقی بوده چه در مسائل داخلی و چه در سیاست خارجی مصر، ما این تصمیات را مشاهده کردیم و الان هم این مسئله وجود دارد.
الان مرسی دچار مشکلات زیادی در داخل مصر است و گروه اخوان المسلمین در حال از دست دادن پایگاه مردمی خود در داخل مصر هستند بنابراین سعی می کنند با ایجاد دشمن خارجی و با انحراف افکار عمومی در واقع یک مقداری فشار داخلی را از خود کم کنند. در حالیکه مصری ها علیرغم فشار های غرب تاکنون رابطه خودشان را در سطح کاردار با سوریه حفظ کرده بودند . از طرف دیگر الان مصر در شرایطی قرار دارد که بحث بحران آب نیل و سدی که قرار است اریتره بر روی رود نیل ایجاد کند پیش آمده که مشکل بزرگ زیست محیطی را برای مصر ایجاد می کند در چنین حالتی که فشار بر روی مرسی بسیار زیاد است و برای اینکه با آن مسئله مقابله کند ایشان برای انحراف عمومی بحث قطع رابطه با سوریه را مطرح می کند که دقیقا مشخص می شود که ایشان استراتژی خاصی ندارد و تحت تأثیر فشار های اطرافیان به خصوص قرضاوی که نفوذ زیادی در اخوان المسلمین دارد چنین تصمیمی را اتخاذ کرده است و بعید هم نیست که ما شاهد باشیم چند هفته دیگر باز از همین سیاست خودش بازگردد و دوباره روابط با سوریه را در یک سطحی حفظ کند.
منبع:سیاست ما